ژنرال وسلي كلارك: فرمانده ناتو در اروپا 1997– 2000
من 38 سال در یونیفورم بوده ام. درمذاکرات منتهی به موافقتنامه صلح بوسنی درکنار هال هولبروک شرکت داشته و فرمانده ناتو بوده ام و لذا فکر می کنم وقتی یک جنایت جنگی می بینم میتوانم آن را تشخیص دهم. به نظر من دادگاه كيفري بین المللي باید به فوریت برای تحقیق درباره آن چه در اشرف روی داده اقدام کند. بالاتر و فراتر از هرچیز دیگر، این رويدادها ظاهر و مشخصات یک جنایت جنگی را دارد و باید با آن به نحو درست و قانونی برخورد شود. همان طورکه هر دولت دیگری مسئولیتهايی دارد، دولت عراق هم باید پاسخگو باشد. اینها سربازان عراقی بودند. لذا هربار که این نوار را می بینم احساس سنگینی در این باره به من دست میدهد. آقای ویدال-کوادراس گفت که این یک مسابقه با زمان است، اما به نظر من، در ضمن نبردی علیه استبداد جبار هم هست و فکر میکنم هرچند که ملاحظات بشردوستانه مسأله غالب این مرحله است، نمیتوانیم الزامات استراتژیک موجود پیرامون این مسأله را کنار بگذاریم.
ماجرا را همه می دانند. درسال 2003 هنگامی که نیروهای ایالات متحده وارد [عراق] شدند، ما میدانستیم سازمان مجاهدین خلق چیست. با آنها ارتباط برقرارکردیم. به آنها در ازای تحويل دادن سلاح قول محافظت دادیم. آنها هم سلاحهایشان را تحویل دادند و در موقعیت افراد حفاظت شده زیر نظر ایالات متحده و تحت اوتوریته سازمان ملل متحد قرارگرفتند. ما مدارک و شواهدی ندیده ایم دال براینکه این یک سازمان تروریستی است. من درخواست دیدن چنین مدارکی را کرده ام، اما چیزی ارائه نشده است. من دلیلی نمی بینم که آنها در لیست نگاه داشته شوند، هیچ دلیلی نمی بینم.
پس از وقایع 8 آوریل، کسانی در درون دولت آمریکا شروع به صحبت پیرامون جا به جايی در داخل عراق به عنوان یک راه حل موقت کردند تا یک راه حل برای انتقال به خارج از عراق پیدا شود. خوب، آن راه حل پیدا شده که همین طرح اروپاست که به نظر من باید مورد
حمایت قرارگیرد، نه تنها از سوی دولتهای اروپايی، بلکه همچنین ازسوی ایالات متحده. من از تلاش پارلمان اروپا و هیأت نمایندگی آن و استرون استیونسون برای هدايت این تلاشها و از پدی اشدون هم برای کمک به عملی شدن آن تقدیر می کنم.
من همچنین ایده اعزام یک تیم سازمان ملل متحد را تأیید میکنم و مایلم بگویم که این یک فرصت ایده آل برای اتحادیه اروپا خواهد بود تا رهبری اقدام برای تأمین امکانات و منابع برای این تیم را به دست گیرد.
همچنین میخواهم دوباره بر ضرورت تحقیق نه تنها توسط ایالات متحده و مقامات بین المللی بلکه توسط دادگاه كيفري بین المللي جهت بررسی آنچه در کمپ اشرف روی داده، تأکید کنم.
این گروه میتواند کلید گشودن راه حل سوم در برخورد با بحران ایران باشد که بی تردید در راه است
من 38 سال در یونیفورم بوده ام. درمذاکرات منتهی به موافقتنامه صلح بوسنی درکنار هال هولبروک شرکت داشته و فرمانده ناتو بوده ام و لذا فکر می کنم وقتی یک جنایت جنگی می بینم میتوانم آن را تشخیص دهم. به نظر من دادگاه كيفري بین المللي باید به فوریت برای تحقیق درباره آن چه در اشرف روی داده اقدام کند. بالاتر و فراتر از هرچیز دیگر، این رويدادها ظاهر و مشخصات یک جنایت جنگی را دارد و باید با آن به نحو درست و قانونی برخورد شود. همان طورکه هر دولت دیگری مسئولیتهايی دارد، دولت عراق هم باید پاسخگو باشد. اینها سربازان عراقی بودند. لذا هربار که این نوار را می بینم احساس سنگینی در این باره به من دست میدهد. آقای ویدال-کوادراس گفت که این یک مسابقه با زمان است، اما به نظر من، در ضمن نبردی علیه استبداد جبار هم هست و فکر میکنم هرچند که ملاحظات بشردوستانه مسأله غالب این مرحله است، نمیتوانیم الزامات استراتژیک موجود پیرامون این مسأله را کنار بگذاریم.
ماجرا را همه می دانند. درسال 2003 هنگامی که نیروهای ایالات متحده وارد [عراق] شدند، ما میدانستیم سازمان مجاهدین خلق چیست. با آنها ارتباط برقرارکردیم. به آنها در ازای تحويل دادن سلاح قول محافظت دادیم. آنها هم سلاحهایشان را تحویل دادند و در موقعیت افراد حفاظت شده زیر نظر ایالات متحده و تحت اوتوریته سازمان ملل متحد قرارگرفتند. ما مدارک و شواهدی ندیده ایم دال براینکه این یک سازمان تروریستی است. من درخواست دیدن چنین مدارکی را کرده ام، اما چیزی ارائه نشده است. من دلیلی نمی بینم که آنها در لیست نگاه داشته شوند، هیچ دلیلی نمی بینم.
پس از وقایع 8 آوریل، کسانی در درون دولت آمریکا شروع به صحبت پیرامون جا به جايی در داخل عراق به عنوان یک راه حل موقت کردند تا یک راه حل برای انتقال به خارج از عراق پیدا شود. خوب، آن راه حل پیدا شده که همین طرح اروپاست که به نظر من باید مورد
حمایت قرارگیرد، نه تنها از سوی دولتهای اروپايی، بلکه همچنین ازسوی ایالات متحده. من از تلاش پارلمان اروپا و هیأت نمایندگی آن و استرون استیونسون برای هدايت این تلاشها و از پدی اشدون هم برای کمک به عملی شدن آن تقدیر می کنم.
من همچنین ایده اعزام یک تیم سازمان ملل متحد را تأیید میکنم و مایلم بگویم که این یک فرصت ایده آل برای اتحادیه اروپا خواهد بود تا رهبری اقدام برای تأمین امکانات و منابع برای این تیم را به دست گیرد.
همچنین میخواهم دوباره بر ضرورت تحقیق نه تنها توسط ایالات متحده و مقامات بین المللی بلکه توسط دادگاه كيفري بین المللي جهت بررسی آنچه در کمپ اشرف روی داده، تأکید کنم.
من سه هفته پیش در کنفرانسی در لس آنجلس شرکت داشتم. درآنجا یک نماینده غیر رسمی.
رژيم ایران، یا دستکم این طورکه خودش را به من معرفی کرد، نزد من آمد و به من علیه
این گروه هشدارداد. یک کارزار جهانی علیه این گروه درجریان است. حال به عنوان یک
استراتژیست باید از خود بپرسید دلیل این امر چیست؟ چه طوراین گروه میتواند آن قدر
نیرومند باشد، اگر کسی در ايران اعتقادی به آنان ندارد و کسی از آنها حمایتی نمی
کند؟ پس چرا دولت ایران خیلی ساده به آنها بی اعتنائی نمیکند؟ این همه تقلا برای
چیست؟ پس این حرفها صحت ندارد
این گروه میتواند کلید گشودن راه حل سوم در برخورد با بحران ایران باشد که بی تردید در راه است
0 comments:
Post a Comment